Saturday

آخوندولوﮊی!!

اثبات بی اعتقادی آخوند به روز قيامت
.
.
تعجب كرديد نه؟ اما واقعيت دارد ...
قبل از شروع بحث بهتر است قدری بيشتر با ماهيت يك آخوند آشنا شويم. پس ابتدا فايلهای زير را بشنويد تا ببينيم كه اصولا آخوند كيست و چگونه بوجود آمده است
.
.
آيا ميدانيد ماجرای ارثيه عود چيست وانگليس چگونه با ماجرای ارثيه عود آخوندهای شيعه را در ايران تقويت كرد؟
.
.
.
.
.


آخوندها چه اسلامی چه مسيحی و ... تمايل عجيبی به خون دارند! نياز نيست به تاريخ سراسر جنايت روحانيون رجوع كنيم. اگر به روضه ها و متن آنها( بخصوص روضه امام حسين ) توجه كنيد براحتی پي به روان بيمار و ساديست روحانيون و تمايل خطرناكشان به خون خواهيدبرد :

روضه امام حسين و ارتباط آن با ساديسم آخوند – رضا فاضلی


آيا فكرميكنيد آخوندها به خدا اعتقاددارند؟

.
آيا اگر رفسنجانی به خدا اعتقادداشت جرات ميكرد اينهمه از مردم بدزدد يا بكشد؟
آيا اگر خمينی به روز قيامت اعتقادداشت به خودش اجازه اينهمه جنايت ميداد؟
آيا خامنه ای بااين كارنامه سياه هيچوقت فكرنكرده كه اگر روز جزايی باشد عاقبتش چه خواهدشد؟

جواب اين سوالها ساده است.فايل صوتی زيررابشنويدتا به جوابتان برسيد...

دلايل بی اعتقادی آخوندها به خدا و دينرضا فاضلی

آخوندها خودشان ميدانند كه اين حرفها همه پوچ است. نه بهشتی هست نه جهنمی...
بهمين دليل هم هست كه به راحتی به هر فسادی دست ميزنند و اين دكان دين را فقط برای سركيسه كردن مردم نگاه داشته اند.

بياييد فكركنيم...

هركس كه درمورد هر دينی شروع به تحقيق كند دير يا زود به نتيجه ميرسد كه از سرتاپای آن دروغ است و بسياری از مسلمانان و مسيحيان و يهوديان از جمله خود من به همين ترتيب بی دين شدند.

حالا شما فكرميكنيد آخوندها كه خودشان در بطن اين مرداب هستند و از نزديك باآن سروكاردارند به اين نتيجه نرسيده اند؟

دقيقا به همين دليل است كه اين موجودات كثيف با هر پيشرفت علمی مخالفند چون اينها با تحميق مردم و نادان نگاه داشته شدن مردم و ماندن آنها دراعتقادات مذهبی است كه ميتوانند به چاپيدن و مفت خواری ادامه دهند. خودشان بهتراز هركس ميدانند كه هرچه مردم آگاهتر شوند بيشتر از دين و مذهب دور ميشوند و دكان آنها تخته خواهدشد.
و اينهم يك نمونه جالب در تاريخ ايران درمورد مخالفت دايناسورهای اسلامی با قطار و تلفن!!!

فتوای تاريخی و اسلامی : خطوط نلگراف ، جن دارد!!!! - (بسيارشنيدنی)


و سرانجام بايد ديد كه آيا:


.

Sunday

شعر ناصرخسرو بر ضد خدا

خدايا عرض و طول عالمت را - تواني در دل موري كشيدن
نه وسعت در درون مور آري - نه از عالم سر مويي بريدن
عموم كوه بين شرق و مغرب - تواني در صدف جمع آوريدن
تو بتواني كه در يك طرفةالعين - زمين و آسماني آفريدن
تو دادي بر نخيلات و نباتات - به حكمت باد را حكم ورزيدن
بناها در ازل محكم تو كردي - عُقوبت در رهت بايد كشيدن
تفاوت در بني انس و بني جان - معيّن گشت در ديدن نديدن
نهال فتنه در دلها تو كشتي - در آغاز خلايق آفريدن
هر آن تخمي كه دهقاني بكارد - زمين و آسمان آرد شخيدن (=زبانه زدن، شعله كشيدن، فروزان شدن)
کسي گر تخم جو در كار دارد - ز جو گندم نيابد بدرويدن

تو در روز ازل آغاز كردي - عقوبت در ابد بايست ديدن
تو گر خلقت نمودي بهر طاعت - چرا بايست شيطان آفريدن؟
سخن بسيار باشد جرأتم نيست - نفس از ترس نتوانم كشيدن
ندارم اعتقادي يک سر موي - كلام زاهد نادان شنيدن
كلام عارف دانا قبولست - كه گوهر از صدف بايد خريدن
اگر اصرار آرم ترسم از آن - كه غيظ آريّ و نتوانم جهيدن
كني در كارها گر سختگيري - كمان سخت را نتوان كشيدن
ندانم در قيامت كار چونست - چو در پاي حساب خود رسيدن
اگر مي خواستي كين ها نپرسم - مرا بايست حيوان آفريدن
اگر در حشر سازم با تو دعوي - زبان را بايد از كامم كشيدن؟

اگر آن دم زبان از من نگيري - نيم عاجز من از گفت و شنيدن
و گر گيري زبانم دون عدلست - چرا بايست عدلي آفريدن؟
اگر آن دم خودت باشي محالست - خيالي را ز من بايد شنيدن
اگر با غير خود وا مي گذاري - چرا بيهوده ام بايد دويدن؟
بفرما تا سوي دوزخ بَرَندم - چه مصرف دارد اين گفت و شنيدن؟
ولي بر عدل و بر احسان نزيبد - به جاي خويش غيري را گزيدن
نباشد كار عُقبي همچو دنيا - به زور و رشوه نتوان كار ديدن
فريق كارها در گردن توست - به غير از ما تو خود خواهي رسيدن
ولي بر بنده جرمي نيست لازم - تو خود مي خواستي اسباب چيدن
تو دادي رنه در قلب بشرها - فن ابليس را بهر تنيدن
هوي را با هوس اُلفَت تو دادي - براي لذت شهوت چشيدن
نمودي تار رگها پر ز شهوت - براي رغبت بيرون كشيدن
شكمها را حريص طعمه كردي - شب و روز از پي نعمت دويدن (يا چريدن)
نميداند حلالي يا حرامي - همي خواهد به جوف خود كشيدن

تقاضا مي كند دايم سگِ نفس - درونم را ز هم خواه دريدن
به گوشم قوت مسموع و سامع - بسازد نغمه ي بربط شنيدن
به جانم رشته ي لهو لعب را - توانم دادي از لذت شنيدن
همه جور من از بلغاريانست - كز آن آهم همي بايد كشيدن
گنه بلغاريان را نيز هم هست - بگويم گر تو بتواني چشيدن
خدايا! راست گويم فتنه از توست - ولي از ترس نتوانم جغيدن (يا چخيدن=حرف زدن، گفتن)
لب و دندان تركان ختا را - نبايستي چنين خوب آفريدن
كه از دست و لب و دندان ايشان - به دندان دست و لب بايد گزيدن

برون آري ز پرده گل رخان را - براي پرده ي مردم دريدن
به ما تو قوّت رفتار دادي - ز دنبال نكو رويان دويدن
تمام عضو با من در تلاشند - ز دام هيچيك نتوان رهيدن

نبودي كاش در نعمات لذت - چو خر بايست در صحرا چريدن
چرا بايست از هول قيامت - چنين تشويشها بر دل كشيدن؟
لب نيرنگ را در جام ابليس - كند ابليس تكليف چشيدن
اگر ريگي به كفش خود نداري - چرا بايست شيطان آفريدن؟
اگر مرغوله را مطلب نباشد - چرا اين فتنه ها بايست ديدن؟ (مرغوله=در موسيقي، آواز و تحرير نغمه، آواز مطربان و مرغان)
اگر مطلب به دوزخ بردن ماست - تعذّر چند بايد آوريدن؟
بفرما بي تعذّر تا بَرندم - چرا بايد به چشم عمرو ديدن؟
تو فرمايي كه شيطان را نبايد - كلام پرفسادش را شنيدن

تو در جلد و رگم مأواش دادي - زند چشمك به فعل بد دويدن
اگر خود داده اي در ملك جانم - نبايد بر من آزارت رسيدن
مر او را خود ز حبس خود رهاندي - كه شد طرّار در ايمان طريدن

ز ما حجّ و نماز و روزه خواهي - تجاوز نيست در فرمان شنيدن
بلاشُبهه چو صيّادِ غزالان - درين هنگام نخجير افكنيدن
به آهو مي كني غغا كه بگريز - به تازي هي زني اندر دويدن
به ما فرمان دهي اندر عبادت - به شيطان در رگ و جانها دويدن
به ما اصرار داري در ره راست - به او در پيچ و تاب ره بريدن
به ذات بي زوالت دون عدلست - به روي دوست دشمن را كشيدن

تو كز درگاه خويشت باز راندي - چرا بايست بر ما ره بريدن؟
سخن كوتاه، ازين مطلب گذشتم - سر اين رشته را بايد بريدن
كنون در ورطه ي خوف و رجايم - ندارد دل زماني آرميدن 
براي بيم و اميدم تهي نيست - دل از آن هر دو دايم در طپيدن
تو در اجرای طاعت وعده دادی - بهشت از مزد طاعت آفريدن
ولي آن مزد طاعت با شفاعت - چه منّت بايد از تو می بايد كشيدن؟
و گرنه مزد طاعت نيست منّت - به مزدش هر کسی بايد رسيدن
کسی كو بايدي يابد مكافات - نيابد فرق بر ما و تو ديدن
اگر نيكم و گر بد خلقت از تست - خليقي خوب بايست آفريدن
به ما تقصير خدمت نيست لازم - بَديم و بَد نبايست آفريدم
اگر بر نيك و بد قدرت بدادي - چرا بر نيك و بد بايد رسيدن؟

سرشتم ز آهن و جوهر ندارم - ندانم خويش جوهر آفريدن
اگر صد بار در كوره گدازي - همانم باز وقت باز ديدن
به کس چيزي كه نسپردي چه خواهي؟ - حساب اندر طلب بايد كشيدن
گَرَم بخشي گَرَم تو داني - نيارم پيش کس گردن كشيدن
همين دستي به دامان تو دارم - مروّت نيست دامن پس كشيدن
زماني نيز از من مستمع شو - ز نقل ديگرم بايد چشيدن
شبي در فكر خاطر خفته بودم - طلوع صبح صادق در دميدن
صدايي آمد از بالا به گوشم - نهادم گوش در راه شنيدن
رسيد از عالم غيبم سروشي - كه فارغ باش از گفت و شنيدن
به غفّاريم چون اقرار كردي - مترس از ساغر پيشين كشيدن
ازين گفتار بخشيدم گناهت - چه حاجت از بد و نيكت شنيدن

به هر نوعی كه کس ما را شناسد - بود مُستوجِبِ انعام ديدن
ندارد کس ازين در نااميدي - به اميد خودش بايد رسيدن
تفكّر ناصر از انديشه دور است - پي اين رشته را بايد بريدن

امام عقب مانده

آنچه خمينی به ايرانيان آموخت

خمينی اين بيمار روانی نفرت انگيز كه بدون شك از منفورترين چهره هاي تاريخ خواهدبود عليرغم تمام جناياتش درس بزرگی به ايرانيان داد. اين سه دهه زجرآور شايد برای مردم مسلمان ايران لازم بود تا بفهمند كه بايد خودرااز يك مرداب 1400 ساله نجات دهند.




قسمتی از افاضات خمينی، اين مردك كثيف را دراينجااززبان آقای فاضلی بشنويد تاببينيد كه نسل پدرومادرهاي ما تا چه حد بيفكر بودند كه دنباله روی این دجال شدند.زمانيكه او اين حرفها را ميزد پدرومادرهای ما به همراه مجاهدين،توده ايها و اعضای جبهه ملی برايش صلوات ميفرستادند!!!! ...


گـــاو يا خمينـی ؟؟ مسئله اين است ! - رضا فاضلی
بسيار بسيار شنيدنی و خنده دار


خمينی اين بيمار روانی عقب مانده درسراسر عمر هربار كه دهان متعفن خودرا باز كرده و مقاديری از پـِهـِـن های موجوددر مغز گنديده اش را بيرون ريخته است بيشتر از قبل ، گاوصفت بودن خويش را به نمايش گذاشته است .
ببينيد اين موجود خرفت چه خزعبلاتی درمورد دانشگاه و فلسفه و تاريخ و رياضيات گفته است . حالا به نسلی كه اين الهه حماقت را رهبر خود خواند چه صفتی بايد داد؟ اين را به عهده شما ميگذارم...

سخنان امام در حمايت از آيات خشن و جنايی و قتل در فرآن - رضا فاضلی

.
هيچوقت فكركرده ايد چرا دولت انگليس از به روی كارآمدن خمينی حمايت كرد؟ چرا شاه بايد ميرفت؟ اين درست است كه نادانی مردم ايران خيلی در اين زمينه موثر بود.ولی حالا ديگر همه ميدانند كه دولت انگليس و حتی امريكا ديوانه وار تمايل به رفتن شاه فقيد و آمدن خمينی متعفن داشتند و بخصوص BBC فارسی در آن دوره حساس به شدت برای خمينی تبليغ ومردم را تحريك به براندازی شاه می كرد. همان شاهی كه خود و پدرش ايران را از چنگ آخوندها و زميندارها وحجاب و همينطور سلسله كثيف قاجار نجات دادند و به سرعت ميخواستند مردم عقب مانده توسری خورده اسلام زده ايران را متمدن كنند.


دليل حمايت اروپاييها از خمينی را در فايل صوتی زير بشنويد:

طرفداران خارجی خمينی و جمهوری اسلامی – رضا فاضلی
.


.جوانهای گل ! به محاسبات فايل صوتی دوم خوب دقت كنيد.ببينيد پشت پرده در دنيای سياست چه خبر است كه ما متوجه نيستيم! ... محاسبات رياضی بيان شده در اينجا بسيار بسيار شنيدنی است و پرده از راز فرستاده شدن خمينی دجال به ايران برميدارد...



.
و اما ببينيم تراوشات ذهنی امام نحس سيزدهم در چه حدبوده است. در فايلهای زير مطالبی را از يكی از كتابهای خمينی بنام كشف الاسرار خواهيدشنيد و به دانش بی پايان امام پی خواهيد برد:

نادانی فلسفی خمينی و دروغهای او درمورد سقراط و فيثاغورث - رضا فاضلی
.
اطلاعات رياضی، جغرافيايی و هنری امام خمينی رضا فاضلی

و بالاخره خمينی به ما ياد داد كه آخوند يعنی دزد...آخوند يعنی جنايتكار... آخوند يعنی عفونت...
هيچ استثنايی هم ندارد...
اميدوارم اين بار از تاريخ درس بگيريم و براي هميشه اين كشور را از آخوند و اسلام پاك كنيم.

Saturday

حضرت محمد و جهنمش

جهنم ابلهانه!!
.
آنچه در اينجا خواهيد شنيد توصيفی است كه قرآن از جهنم كرده است. همين آيات مضحك به تنهايی كافی هستند كه ما بفهميم اصل قضيه از كجا آب ميخورد!!
اين فايل صوتی را بشنويد وببينيد كه باز هم مسلمان و معتقد به قرآن باقی خواهيد ماند؟

.
.
.
.
.
.
.




.
.

آخرين خبر از جهنم:

مار غاشيه مسموم شد!
طبق گزارشات رسيده از خبرگزاری ايسنا مار غاشيه ديروز پس از نيش زدن به خمينی ، به شدت مسموم و دربيمارستان بستری شد. به گفته پزشكان ظاهرا بدن خمينی زهرآگينتر از زهر مار بيچاره بوده و بهمين دليل مار نگون بخت به شدت مسموم و در خطر مرگ است.
به گزارش ايلنا ، به تمام موجودات و جانوران جهنم هشدارداده شده است كه از نيش زدن يا هرگونه تماس با امام خمينی تااطلاع ثانوی پرهيز كنند تا شايد در اين فرصت خدا موفق به ساختن موجودی زهرآگينتر و مسمومتر از امام شود. تااين لحظه خداوند همچنان عليرغم تلاشهای بی وقفه موفقيتی به دست نياورده است
.

.
.